علاقهمندي ها
+
*هر لبخند يک داستان داره:)
هر اشک يک خاطره :(*
جذابيت بازيابي خاطرات به اينه که بر مي گرديم به روزهايي که يه روز خاطره نبودند
تجديد خاطرات خوبيش اينه که
به خاطره هايي که يه روز براشون گريه مي کرديم ،مي خنديم
و گريه مي کنيم به خاطراتي که يه روز مي خنديديم
و امروز جاي غرق خاطره هام ..
يه عالمه بغض ، يک دنيا حرف ، خنده و گريه ،عيان شد.
اودسان
03/10/18
هما بانو
{a h=yedeletanha}.رويا.{/a} @};-
سايه سادات ツ
اره واقعا .... اين روزها هم يه روزي خاطره ميشه
هما بانو
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} و خاطره شد....
2 فرد دیگر
17 فرد دیگر
شبگرد تنهايي
03/7/9
*جوابم داد* : ووووووووووووو ...يه *دلنوشته * اينهمه بساط داره؟؟؟:-/ نه نميخوام ولش کن .. همون زبونِ خودم بهتره ..B-) هر چي ميخوام بگم توي يه جمله ميگمش و خلاص .. ديگه اينهمه دَنگ و فَنگ نميخواد ..:D
12 فرد دیگر
31 فرد دیگر
+
سلام
بفرماييد کيک با طعم پارسي بلاگ :-)
به پاس تقدير و تشکر و قدرداني از زحمات جناب مهندس فخري و مهندس اسپايکا:)
بابت ارتقاء و طراحي بسيار زيباي نسخه جديد پارسي @};-
اينهم هديه و سوپرايز من به شما خانواده بزرگ پارسي بلاگ =) @};-
ما جاي شما راستکي مي خوريم ، شما هم با نيگاه زيباتون کيک رو بخورين :)
آخ نمي دونين چقدخوشمزه هست:-) کيک، اونهم با طعم پارسي بلاگ :-D





2-شکوفه ها
03/6/17
*البته گفته باشم کيک دستپخت آبجي من هست:) .. ما از اين هنرها نداريم:( دستشو مي بوسم بابت کيک زيبا و خوشمزه اي که لطف کردن درست کردن *:) @};- منتهي بلاگ رو هم اشتباها بولگ نوشتن که من دير فهميدم:( :)
20 فرد دیگر
39 فرد دیگر
+
سفره افطار پهن بود منم پارسي بودم ، مي خواستم يه خصوصي براي يکي از دوستان ارسال کنم ..آقام صدام کردن بيا ديگه x-(
گفتم عزيز يه لحظه صبر کن من تو پارسي يه خصوصي ارسال کنم الان ميام..
آقام هم که از دستم عصباني بود گفت اگه يه روز خوتم به پارسي ارسال وِي ميدي خوب بي :D
( خودت هم به پارسي ارسال مي شدي خوب مي شد )
يعني .......................!B-)

2-شکوفه ها
03/6/17
شبگرد تنهايي
03/6/11
{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} چه عرض کنم ! بنده در مورد عشق و مشق سررشته اي ندارم که سر دربيارم ! ولي مهر و محبت و حتي شديدشم چرا :D بگوشم خورده که محبت يه چيزي چشم و گوشو نسبت به اون چيز کور و کر مي کنه ! ولي قضيه اين دستا يه چيز ديگس !:D مثلا تا حالا چند کيلو که نه ، چند تن گل داده !؟:D و مثلا چقد ميشه ازش گلاب تهيه کرد !؟:D
9 فرد دیگر
44 فرد دیگر
+
[پيامک]
هوايت مي زند بر سر،
دلم ديوانه مي گردد!
چه عطري در هوايت هست؟!
نميدانم...نميدانم...
مولانا

شبگرد تنهايي
03/6/11
شبگرد تنهايي
03/6/11
+
وقتي لبريز از احساس ميشي
توي سبدِ خيالت واژه ها رديف به رديف بافته ميشند
ميشه خيالبافي
با قلم بيانت شکوفاش ميکني
ميشه گل واژه
توي ذهنت رژه ميرن
کنار هم به صف چيده ميشند
بهش حس ميدي ..علامت ميدي
ميشه حرف
بهش حرکت ميدي..صدا ميدي
ميشه فرياد
تصوير ميدي..لمس ميشند
ميشه دلنشين
با زبانِ قلم روي صفحه دلت جاريش ميکني
ميشه دلنوشته
و چقدر زيباست دست به دست هم دادن و تصوير ذهن را ساختن
هما.ص
93/8/23

شبگرد تنهايي
03/6/11

+
اي رفته ز دل!
راست بگو ..بهر چه امشب
با خـــ ـاطــره هــ ـا آمــده اي بـاز بـه سـويـم؟!..
.

sobhan
03/1/3
کار کنه يک آدم تنها وقتيم بينه چند نفر بهش سلام مي کنند خودش گم مي کنه شروع به آشوب مي کنه آدم خوب و با انصاف هم ذوق اش و کور نمي کنه بهش چهارتا قربونت برم و تو چه ماهي و زمان نداري و تو چه چه غاز و عطر خاله سوسکه عصر مايي و عموزنجير باف رو تو عمومي و اينا اونم با اش ه خرکياش باعث ميشه در آخر بگي دهن ات و ببند نکبت با او بيريج دندونهاي الا بهت مي گم يک ماست چند من اش خواب مياره و همين سخت بود؟
اي تاير قدسي عيد آمد و من همچنان ايستاده ام بر روي دوپاي خويش بي اميد نيستم از بحر ذره اي اميد به زندگي ولي خوش بيني زياد هم جنونم را سرکش مي کند و صبرم را بي تاب مي کند حالم را خراب که هست به ويرانه اي خالي از نفسي و جانپناه ديگر کاملا خرابش مي کند اميدي نيست اما دل از خدا نکنم و بر آسمانش دست دعا بگردانم و يقين دارم آن شمس الشموس زيبايم همين الان عيدي را به راز دلم آغشته و به دستم داده
+
به نام خدا
در خيال برام لبخند بزن بهانه نمي خوام
عشق تو گر نباشد اين زمانه نمي خوام
پشت پنجره ساکت و آرام نشسته ام
فنجان خالي و غروب غريبانه نمي خوام
از تو هيچ نگويم، دل خود را چه کنم
تنهاي شب و سکوت شبانه نمي خوام
گاهي براي ديدنت چشمها را مي بندم
در حصير کهنه دل، هيچ ساغرانه نمي خوام
تا آسمان، مرگ را بي تو به نظاره نشستم
بعد رفتن تو هيچ لذت عاشقانه نمي خوام
متن : عليرضا عبدي

ميراب عطش
99/11/9

+
قلمدون:بنابر يافته هاي پژوهشگران،يک هزار و 606 پروتئين -شامل 524 پروتئين جديد-در شير مادر شناسايي شده است همچنين شيرانسان به طور چشمگيري داراي سطوح بالايي از پروتيئني است که در هضم ترکيبات چربيمانند موثر بوده و جذب آهن،ويتامين B12وويتامينD را به طور بالقوهاي افزايش ميدهد به همين خاطر است که شير مادر غذاي کاملي محسوب شده و به Kوعي،دستورالعملهاي غذايي کاملي را براي نوزاد در حال رشد فراهم مي کند.

شهيد هادي
98/6/5
+
*آيا مي دانيد؟!*
پياده کردن هر يک ساعت نوار گفت وگو، مي تواند بين سه تا چهار ساعت وقت شما را بگيرد../ متخصصين کالري اين کار را برابر با بالابردن يک ضرب وزنه 500 کيلوگرمي دانسته اند!
*
همچنين تنظيم اين گفت و گوي مشروح مي تواند به صورت تصاعدي ضمن سفيد کردن موي در آب کردن انواع پي ها به ويژه پي چشم تأثيرگذار باشد.!
پ.ن: مُردم

شهيد هادي
98/6/5
+
امروز "فاطمه" دختر 2 ساله همکارم مهمان اتاق خبر بود.
مامانش گفت: « منيره، اسم امام ها را از فاطمه بپرس.»
گفتم فاطمه جونم، امام اول؟
گفت: علي ، دوم ، حسن ، سوم حسين ...
آفرين خاله :D
امام چهارم اميد و احسان ؟!
هر چي گفتم نه خاله امام سجاد، امام باقر ..
اصلا قبول نکرد؟!

شهيد هادي
98/6/5
*خلاصه بعد از کلي کلنجار نااميدانه از مامانش پرسيدم: فاطمه چي ميگه ؟ خنديد که ما هم حريفش نشديم تا امام سوم که بچه هاي همسايه و همبازي هاش هستند را قبول کرده درست بگه اما امام چهارم و پنچم بچه ام بنابر اسم دوستاش ميشه اميد و احسان* B-)
{a h=nostalgic2}کفش هاي مکاشفه{/a} :D جالب اينجاست که اسم و فاميلش را هم به صورت کاملا امنيتي مي گه « فافا شوشو» .. که ميشه فاطمه شجاعي
+
[تلگرام]
آيت الله حائري شيرازي
گفتاري «مهم» در باب نقد رهبري
چرا اگر کسي به کسي نسبت زنا داد و چهار شاهد بر آن اقامه نکرد، بايستي هشتاد شلاق بخورد و شهادت او بعد از آن قبول نشود و او عندالله فاسق شمرده شود؟ در حاليکه مي دانيم طرف، فساد اخلاق [را واقعاً] مشاهده کرده و براي مبارزه با فساد، [اين] نسبت را داده است! هر انساني و هر مسلماني بر اساس انسانيت و يا اسلاميت، تحت حکم عام «کلکم راع و کلکم مسئول» [مي باشد و] نسبت به ديگري، حالت داور فوتبال دارد که کارت زرد و سرخش اعتبار دارد. [ اما: ]
«ان الله جعل لکل شيء حداً و جعل علي کل من تجاوز الحد حداً»
(همانا خداوند براي هر چيزي حدي قرار داد و براي هرکسي که از آن حد تجاوز کند [نيز] حد قرار داده است)
آنکه به ديگري نسبت زنا داد، بدليل آنکه مي خواسته با فساد مبارزه کند، کارت زرد يا سرخ خود را نشان داده است. اين همان «حدّي» است که خداوند براي هر چيزي قرار داده است. زنا، محکوم بوده و «نسبت دهنده»، براي مبارزه با فساد قيام کرده. اما چون چهار شاهد ندارد، از «حدّ» تجاوز کرده است و براي متجاوز از حدّ، حدّ شلاق و مجازات هاي مدني ديگر وضع شده؛ زيرا متهم، حقوق مدني دارد. تا چهار شاهد بر عليه او شهادت ندهند، حرمت او محفوظ است و «نسبت دهنده»، حرمت شکني کرده و «بند تسبيح» را خواسته پاره کند؛ [لذا] هشتاد شلاق و عدم قبول شهادت او، کوتاه کردن دست اوست. ديواري بايد حائل ميان «نقد» و «تخريب» باشد. اگر قرار است «نقد» آزاد شود، بايد حد مجازات «تخريب» مشخص شود و اجراء گردد و الّا مصونيت «بند تسبيح نظام» در خطر پارگي قرار مي گيرد.
در ماشين، ترمز در اختيار راننده است و در فوتبال، کارت سرخ و زرد در اختيار داور است؛ [اما] در قطار، ترمز در اختيار همگان است. در اديان الهي نيز، کارت سرخ و زرد در اختيار همگان است و همه وظيفه ي امر به معروف دارند. در قطار، هرکس بي جهت ترمز قطار را بکشد جريم نقدي دارد. پس بايد براي کاربران کارت هاي زرد و سرخ، حد و حدودي تعريف شود و براي متجاوز از حدّ، جريمه اي مقرر گردد. در مسال نقد رهبري بايد توجه داشت که [همانطور که] نقد و تخريب در مورد فرد، ديوارِ بلندِ هشتاد شلاق را در پي داشت؛ پس در امر رهبري، تخريب، مجازات تخريبِ همه افراد را در پي دارد؛ چون «همه» به هم مي ريزند و «همه» آسيب مي بينند.
در فوتبال، نقد هريک از بازيکن ها امر رايجي است. اما نقد داور پيامدهاي کمرشکن براي نظام فوتبال دارد. زيرا ابهت و کاريزماي شخصيت اوست که فوتبال را با ابهت و ممتاز مي کند. داور بايد نقش الماس را در شيشه بري داشته باشد. چندين نسل از شيشه برها از يک الماس استفاده مي کنند؛ خط مي اندازد و خط بر نمي دارد!
آيا در جامعه هم خط انداختن و خط بر نداشتن بدليل صلابت مسئولان است يا به حريمي است که به کمک قوانين حمايتي براي آنها قائل مي شويم و يا به هر دو دليل؟ شکي نيست که اگر صلابت خود مسئولين نباشد، صيانت قوانين حمايتي به تنهايي کارساز نيست و اگر صيانت قوانين حمايتي نباشد، صلابت به تنهايي امنيت شغلي براي مسئول فراهم نمي آورد. هرکس به فراخور اهميت کارش نياز به «صلابت کسبي» و «حرمت قانوني» دارد.
داور را مجموعه اي از کارشناسان به صورت محرمانه نقد مي کنند. اگر نقد آنها نباشد، اصلاح امر داوران و رفع کاستي هاي آنان، جام عمل نمي پوشد و اگر رسم شود که همه داور را نقد کنند، داور شايسته، ايمني نخواهد داشت و قبول مسئوليت نمي کند و بازيکن ها وقتي ديدند به جاي نقد خودشان، نقد داور امکان پذير است به جاي اصلاح خود به تخريب داور مي پردازند و اصلاح نمي شوند.
«استبداد»، اصرار بر راه کج و غلط است وگرنه «صلابت» در راه صحيح، به هيچ وجه استبداد نيست. نبايد فراموش کنيم که دشمن کارهاي زشت خود را در قالب برنامه هاي قشنگ به فروش مي رساند. «سمّ قاتل آزادي و شرافت» را در بسته بندي شکيل به عنوان «راه براي مبارزه با استبداد و خودکامگي» عرضه مي کند.
در قضيه نقد رهبري نبايد جوانان فريب ظاهر قضيه را بخورند و به خاکي بروند. نگاه کنيد مسأله غيبت و ظهور را. امام يازدهم مورد سؤال و نقد واقع مي شود که اموالي که از طرف بزرگان شيعه خدمت ايشان ارسال شده کجا مصرف شده است؟ امام در جواب مي گويد: «اگر امامت امر مستمري است و شما به آن پايبنديد چرا اين سؤال از اجداد من نشد؟» و از آن پس، دستور مي دهد پرده سياهي در اتاق ملاقات نصب شود و شيعيان از پشت پرده با آن حضرت گفتگو مي کنند و از آن زمان غيبت آغاز شد.
اخيراً که مردم از خواب غفلت بيدار شدند و امام امت به عنوان وکيل امام زمان روي کار آمد، جنگ هشت ساله اين همه شهيد و مجروح داد و با قبول قطعنامه پايان يافت و امام تمام مسئوليت آن را به عهده گرفت. همه خانواده شهداء و ديگران به نفع امام راهپيمايي و تجديد بيعت کردند. بايد مواظب «کلمه حق يراد بها الباطل» بود.
@haerishirazi
رقيه کنيز بي بي زهرا
98/5/17