بعضی از روزها که مثل الان هوا ابریست  ونگاهم به دنبال خنده خورشید پرپر میزند  به جای غرق شدن در این دلتنگی  ,سعی میکنم به فردا یا به سالهای بعد فکر کنم .

اینده ای قشنگ ودلخواه .

همه به هم لبخند هدیه میکنند   همدیگر رابه خاطر انسان بودن  دوست دارند  .

حسادت نیست . وای که چه قدر از این بابت  زخمی شده ام ,فقط به گناه داشتن چیزی  .

به فردا فکر میکنم  به فردای پر از گل  و خواستن  ,

 حالا دیگر اشکها یم هم میخندند .

وقتی پاییز میشه توجهم به باغچه حیاط بیشتر میشه

اگه حواسم نباشه تبدیل به یک کویر میشه

بعضی از گلها را میشود در این فصل کاشت   وقتی گلهای باغچه زیاد میشه  خوشحال میشم ویاد بچه گی هایم میفتم  وهمونقدر سرخوش وشاد میشم  وبه این فکر میکنم که همه چی میگذره بدی وخوبی   

باید بیشتر به فکر خودم باشم      وشادی را فقط در خودم جستجو کنم بدون اتکا به هیچکس    

بعد مثل  یک گل خوش عطر    عطر شادیم را به شوهر و بچه هایم هدیه کنم

خدایا  به خاطر    فهم اینها   ازتو   متشکرم      دوستت دارم    دوستم داشته باش

هیچ کس نمیتونه به عقب برگرده و همه چیز را از نو شروع کنه
ولی هر کسی میتونه از همین حالا عاقبت خوب و جدیدی را برای خودش رقم بزنه
خداوند هیچ تضمین و قولی مبنی بر این که
حتما روزهای ما بدون غم بگذره
خنده باشه بدون هیچ غصه ای
یا خورشید باشه بدون هیچ بارونی، نداده
ولی یه قول رو به ما داده که اگه استقامت داشته باشیم
در مقابل مشکلات، تحمل سختی ها رو برامون آسون میکنه
و چراغ راهمون میشه

اولین روز ابان ماه 91 رابانام خدایم اغاز کردم

همه چیزم را به او میسپارم   تا خودش برایم بهترین را بخواهد

ارزوهای خودم هم زیاد است اما نمیدانم  که ایا هر ان چیزی که میخواهم  واقعا  به نفعم هست یا نه ؟

گاهی وقتها   ما تاوان ارزوهای براورده شده مان  را با ناراحتی میدهیم