یک روز خوب دیگه شروع شد
کارخونه وپختن غذا و... شاید به خاطر تکرار هر روزه اسم روزمره گی را بتوان رویش گذاشت
اما تجربه کردم که روزمره گی ها اگه با شادی ولبخند باشه خودش یک امید برای زندگیه
از اینکه کسانی رادارم که براشون غذا بپزم خوشحالم
از اینکه هر روز خونه را جارو میکنم شادم
چون همه ی این ها به من یاداوری میکنه که کسانی دور وبر من هستند
وخونه ای دارم که دلم میخواد تمیز باشه تا بچه ها وشوهرم از زندگی در اون لذت ببرند
وقتی بقیه هستند پس من هم هستم قویتر و موثرتر از همیشه
من عاشق زندگی هستم .
موضوع مطلب :