روزهای قشنگی را پشت سر گذاشتم , روزهای دید و بازدید , روزهای قشنگ تبریک گفتن های غیر تکراری و مکرر .
و هنوز کسانی هستند که ندیدمشان یا نبودند که ببینمشان ....... وای که چه قدر دلم برای بعضی که دورند تنگ شده , دلتنگی هم عالمی دارد غمگینم میکند اما این دلتنگی دل عاشقم را به یادم می اندازد که توی این دنیای کم محبت هنوز هم برایم دلی مانده که با ندیدن دوستی میگیرد .
دیشب به دیدن یکی از همسایه های جدیدمان رفتیم , هم برای عید مبارکی و هم برای منزل نو , کادویی هم خریدیم که امیدوارم خوششان امده باشد . خانم خانه بسیار ارام و بامحبت بودند با نگاهی گرم , امشب هم به دیدن همسایه دیگر میرویم که از زیارت مشهد برگشته اند .
به بعضی از بچه های فامیل پول عیدی داده ام و برای بعضی کادو گرفته ام . کادوها را کادو پیچی کرده وهمه را زیر تخت گذاشته ام که اماده باشد , هنوز زیر تختم چند کادو مانده .
عید هم بهانه خوبی است برای یاد هم بودن , برای شاد کردن و شاد شدن برای خندیدن وگرم نگاه کردن و در این میان ناگهان رد خدا را میبینی که میگذرد .
همه , موقع گرفتاری ها به سوی خدا می روند و دعا میکنند من هم میکنم , اما موقعی که شاد هستم دعا کردن بیشتر به من می چسبد .
دعا میکنم که خدا از من نفس , لبخند , افتاب , شیرینی و شکلات , جای نمازم , اشک , اطرافیانم , دلتنگی , گل , تاب , سلام کردن , لیمو ............. و خیلی چیزهای دیگری را که دارم نگیرد .
موضوع مطلب : بهانه خوب, عید