آدما وقتی خسته و دلتنگ میشن، دست به کارای مختلف و عجیبی میزنن. بعضیها فقط با یه گرد و غباری که تو چشمشون بره، به زمین و زمان، بد میگن و غُر میزنن، که چرا وقتی باد مییاد، خاک بلند میشه. بعضیها هم بر عکس، هیچی نمیگن، شکایت نمیکنن و با کسی هم، درد دل نمیکنن ؛ فقط تو خودشون میریزن و حرص میخورن، ولی یک کلمه حرف نمیزنن! یه دسته دیگه هستن که نه غُر میزنن و نه حرص میخورن؛ انگار خودشونرو میخوان تو آب بندازن و اون قدر برن پایین تا غرق بشن. اصلاً سعی هم نمیکنن خودشونرو نجات بِدن یا حتی از کسی کمک بخوان... در عوض، توی این دنیای به این بزرگی، بعضی آدما رو میبینی که انگار نه انگار تا حالا غمگین شده باشن، یکسره لبخند ژکوند تحویل آدم میدن. اونقدر خوشن که نمیدونم این همه خوشی از کجاست؛ اصلاً برای چی خوشن؟! وقتی هم ازشون میپرسی: «چرا اینقدر خوشین؟» جواب میدن: «دنیا ارزش غصه خوردن نداره!». شاید فکر کنید این جور آدما از هفت دولت آزادن؛ ولی اینها واقعا اونقدر از درون خوشن که اگه کسی هم، چیزی به اونا بار کنه در جواب میگن: دنیا ارزش غصه خوردن نداره. فقط باید زندگی کرد؛ زندگی هم، بالا و پایین داره، غم و شادی داره. مهم اینه که تو لحظههای حسّاس، تصمیم درست بگیری. تازه، من یه سری دیگه از آدمارو میشناسم که اصلاً دنبال غم و غصه میگردن. اونا نقش سنگ صبور رو دارن؛ وقتی یکی مریض میشه، پرستار میشن؛ توی رابطههای دوستیشون همیشه شریک غصهها میشن؛ در رابطههای اجتماعی هم همیشه نقش مشاورهای دلسوز رو ایفا میکنن. انگار خودشون اصلاً غم و غصهای ندارن. این جور آدما کسانی هستن که همه ما دوست داریم بعضی وقتها باهاشون همکلام بشیم. این افراد، غصههاشون رو پیش خودشون نگه میدارن و با بقیه، تا مرز و نهایت خوشبختی میخندن. شاید این درسته که میگن: «کسی که گریه میکنه، یک غصه داره و کسی که میخنده، هزار تا غم»؛ چون اون که میخنده، میدونه غصه خوردن، راه حل مشکلات نیست، بلکه با خنده و آرامش، سعی میکنه بهترین روش رو برای زیستن، انتخاب کنه و این، چیزی نیست جز همون تصمیم طلایی».
آدما وقتی میخندن، برای رسیدن به خوشبختی، بهتر میتونن تصمیم درستی بگیرن. پس بخند تا دنیا بهت بخنده!
موضوع مطلب : انگیزه, چگونه میتوان شادتر و خوشبخت تر بود؟, خنده