شادیهای کوچک یک خانم خونه دار
آدما وقتی خسته و دلتنگ میشن، دست به کارای مختلف و عجیبی میزنن. بعضیها فقط با یه گرد و غباری که تو چشمشون بره، به زمین و زمان، بد میگن و غُر میزنن، که چرا وقتی باد مییاد، خاک بلند میشه. بعضیها هم بر عکس، هیچی نمیگن، شکایت نمیکنن و با کسی هم، درد دل نمیکنن ؛ فقط تو خودشون میریزن و حرص میخورن، ولی یک کلمه حرف نمیزنن! یه دسته دیگه هستن که نه غُر میزنن و نه حرص میخورن؛ انگار خودشونرو میخوان تو آب بندازن و اون قدر برن پایین تا غرق بشن. اصلاً سعی هم نمیکنن خودشونرو نجات بِدن یا حتی از کسی کمک بخوان... در عوض، توی این دنیای به این بزرگی، بعضی آدما رو میبینی که انگار نه انگار تا حالا غمگین شده باشن، یکسره لبخند ژکوند تحویل آدم میدن. اونقدر خوشن که نمیدونم این همه خوشی از کجاست؛ اصلاً برای چی خوشن؟! وقتی هم ازشون میپرسی: «چرا اینقدر خوشین؟» جواب میدن: «دنیا ارزش غصه خوردن نداره!». شاید فکر کنید این جور آدما از هفت دولت آزادن؛ ولی اینها واقعا اونقدر از درون خوشن که اگه کسی هم، چیزی به اونا بار کنه در جواب میگن: دنیا ارزش غصه خوردن نداره. فقط باید زندگی کرد؛ زندگی هم، بالا و پایین داره، غم و شادی داره. مهم اینه که تو لحظههای حسّاس، تصمیم درست بگیری. تازه، من یه سری دیگه از آدمارو میشناسم که اصلاً دنبال غم و غصه میگردن. اونا نقش سنگ صبور رو دارن؛ وقتی یکی مریض میشه، پرستار میشن؛ توی رابطههای دوستیشون همیشه شریک غصهها میشن؛ در رابطههای اجتماعی هم همیشه نقش مشاورهای دلسوز رو ایفا میکنن. انگار خودشون اصلاً غم و غصهای ندارن. این جور آدما کسانی هستن که همه ما دوست داریم بعضی وقتها باهاشون همکلام بشیم. این افراد، غصههاشون رو پیش خودشون نگه میدارن و با بقیه، تا مرز و نهایت خوشبختی میخندن. شاید این درسته که میگن: «کسی که گریه میکنه، یک غصه داره و کسی که میخنده، هزار تا غم»؛ چون اون که میخنده، میدونه غصه خوردن، راه حل مشکلات نیست، بلکه با خنده و آرامش، سعی میکنه بهترین روش رو برای زیستن، انتخاب کنه و این، چیزی نیست جز همون تصمیم طلایی». آدما وقتی میخندن، برای رسیدن به خوشبختی، بهتر میتونن تصمیم درستی بگیرن. پس بخند تا دنیا بهت بخنده!
موضوع مطلب : انگیزه, چگونه میتوان شادتر و خوشبخت تر بود؟, خنده امروز شنبه اول هفته است , شوهر و بچه هایم را با هزار ارزو و دعا روانه بیرون کرد ه ام , واز همین الان هم به انتظار امدنشان به خانه هستم تا برایم از کارهایشان بگویند , از نمره از معلم از مدرسه و خلاصه از تمام اتفاقاتی که برای شان افتاده هست . خودم هم در خانه کم مشغولیت ندارم . امروز تصمیم گرفته ام برای ناهار قرمه سبزی بپزم . سبزی اش را هم دیروز از با غچه چیده و اماده کرده ام و بعد هم کمی خیاطی می کنم . هفته پیش برای دخترم یک پارچه پالتویی به رنگ خردلی خریده ام که مشغولم کرده , شاید تا فردا تمام شود , پسرم فردا امتحان فیزیک دارد , بعد از ظهر قرار است چند ساعتی هم با هم فیزیک کار کنیم . یک کتاب رمان ایرانی هم از کتابخانه گرفته ام تا هر وقت که حوصله هیچ کاری را ندارم , کتاب بخوانم . خلاصه اینکه خودم را بیکار نمیگذارم چون هر وقت که تنها و بیکار هستم , هزار جور فکر به سرم میزند که بخشی از ان هم منفی است , پس یکی از کارهایی که شادی ام را تضمین میکند کار و سرگرمی هست . من عاشق زندگی ام هستم , من واقعا یک خانم خانه دار هستم .
موضوع مطلب : انگیزه, چگونه میتوان شادتر و خوشبخت تر بود؟, زندگی روزنامه هفت صبح: افزایش قابل توجه هزینه زندگی باعث شده تا درآمد بسیاری از افراد در بهترین حالت تنها جوابگوی هزینهها باشد با این حال نباید از تلاش برای شاد بودن در زندگی نیز غفلت کرد.
پول خود را به شادیهای کوچک اما پرتعداد اختصاص دهید تا اینکه آن را خرج یک شادی بزرگ کنید. افرادی که تفریحات پرتعداد اما کم هزینهای مانند خرید کتاب و سیدی یا پیکنیک رفتن را به طور متداول انجام میدهند,
زمان بخرید. برخی اوقات میتوانید کمی پول خرج کنید تا وقت آزاد بیشتری داشته باشید. برای مثال برخی از اموری که وقت زیادی را اشغال میکنند را به فرد دیگری بسپارید و در مقابل به او پول بپردازید.
موضوع مطلب : چگونه میتوان شادتر و خوشبخت تر بود؟ پیوند روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|