شادیهای کوچک یک خانم خونه دار بچه هایم در حال امتحان دادن هستند , من هم در خانه به فکر انها . وقتی هم که در خانه هستند , تمام فکرم راحتی انهاست که خوب درس بخوانند . وقتی هم که با مادرهای بچه های دیگر صحبت می کنیم باز هم همه صحبتها در مورد بچه هایمان است . انگار بچه ها همه زندگی مرا پر کرده اند , پر از شیرینی , یک شیرینی دلخواسته . الان هم که به مدرسه رفته اند دلم برای بوسیدنشان تنگ شده .دلم میخواهد زودتر مدرسه تعطیل شود و به خانه بیایند و برایم از درس ها از دوستانشان واز دبیرهایشان بگویند. از نمره هایشان بگویند واز اینکه چه کسی بهترین نمره شده .با یاد همه اینها لبخندی روی لبانم می نشیند . برای امروز قرمه سبزی پخته ام و میدانم که خوشحال می شوند . دخترم که حتما یک " اخ جون "بلند می گوید و پسرم هم با خودداری فقط لبخند می زند ولی حسابی میخورد. همیشه یکی از مهم ترین دعاهای من این بوده که طعم خوش زندگی را بچشم , وقتی به دور و برم خوب نگاه میکنم طعم قشنگ زندگی رو میتونم توی همه چیز ببینم . همه میتونیم ببینیم فقط کافیه با عشق نگاه کنیم و دوست داشته باشیم .
موضوع مطلب : زندگی, عشق من دلم میخواهد
خانهای داشته باشم پر دوست،
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو...؛
هر کسی میخواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند.
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست...
بر درش برگ گلی میکوبم
روی آن با قلم سبز بهار
مینویسم ای یار
خانهی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
" خانه دوست کجاست؟ "
(( فریدون مشیری )) موضوع مطلب : دوست, بهار, عشق وقتی یکی را دوست دارید ... وقتی یکی را دوست دارید، آرزوھایتان آرزوھای اوست. وقتی یکی را دوست دارید، به زندگی ھم عشق می ورزید. وقتی یکی را دوست دارید، واژه تنھایی برایتان بی معناست. وقتی یکی را دوست دارید، ناخودآگاه برایش احترام خاصی قائل ھستید. وقتی یکی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است. وقتی یکی را دوست دارید، ھر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید. وقتی یکی را دوست دارید، در کنار او که ھستید، احساس امنیت می کنید. وقتی یکی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اھمیت می دھید. وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید از خواسته ھای خود برای شادی او بگذرید. وقتی یکی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید. وقتی یکی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید. وقتی یکی را دوست دارید........................................... موضوع مطلب : دوست داشتن, عشق, انگیزه, علاقه
: میزان فاصله ی قلب آدم ها و تٌن صدا
استادى از شاگردانش پرسید:
چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟
چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت:
چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با
وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟
آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر
فاصله میگیرد.
آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.
هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید
صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید:
هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟
آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟
چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است.
فاصله قلبهاشان بسیار کم است.
استاد ادامه داد:
هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ آنها حتى حرف
معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم
به یکدیگر بیشتر میشود.
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه
میکنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى
نمانده باشد
این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است که خدا حرف نمی زند اما
همیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی اینجا بین انسان و خدا هیچ
فاصله ای نیست می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز
کنی با او حرف بزنی.
??
موضوع مطلب : داستان, عشق
امروز خوشحالم...... به خاطر داشتن اطرافیان خوبم که با صافی دلشون همیشه قشنگی زندگی و با هم بودن را به یادم می اندازند ....... خدایا متشکرم به خاطر داشتنشون ............ خدایا دستات رو باز کن صدام رو میشنوی خداااااا......دستات رو باز کن خدا جونم اره میخوام دوباره در اغوشت جابگیرم....اره حالا همین حالا که شادترین هستم ..... ....میدونم همیشه وقتی دلم ابری و چشمام بارونیه در اغوشت میکشم..... ولی حالا میخواهم از ته قلبم و با تمام وجو د در حالی که برق شادی درچشمانم موج میزند عزیزترینم را محکم در اغوش بگیرم......
خوشحالم که تنها نیستم ....... موضوع مطلب : عشق پیوند روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|